ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

214.یک دست جام باده و...

214.

واینک اجرای آخرین پرده نمایش...



213.دردم نهفته به ز طبیبان مدعی...

اول:

زن دایی جراحی شد،به همین زودی وبه همین سرعت.خبر اوتقدر سریع ویهویی بود که هنوز نتونستم خودمو پیدا کنم.هرچی که جلوتر می رفتیم واحتمالا ت رو می دیدم با خودم می گفتم :دیگه این یکی نیست،حتما اتفاق خوبه می افته ولی همش خبر بد بود.دایی انگاری بیست سال پیر شده،دلم مث کاسه آب توی دست یه آدم لنگه که داره از کوچه رد می  شه. 


دوم:

سرد بود،خیلی سرد...

سر سحرزیپ کاپشن  اسکی مو رو تا زیر گلو کشیده بود ولی داشتم از سرما سگ لرزه می زدم.

فقط توی حیات نشستم وآدمای زیادی اطرافم بودن ولی صدای هیچکی رو نمی شنیدم.فقط یه پرده نازک...

یاد شبی افتادم که...





212.

اول:

معمولاً جراحی  درد داره،بخصوص وقتی جراح خودت باشی ودر هوشیاری کامل روحتون ببری زیر تیغ!فرق جراحی روح با جسم اینه اینکه بعد از عمل دیگه درد نداره. 


دوم:

دیشب مادام داشت از پدر و پسر می گفت که چند روز پیش،همون روز برف وبارونی که...می گفت.ظاهراً بچه مریض بوده و یه لنگه کفششو هم  توی اتوبوس بی آر تی جا گذاشته بود.مادام هم اینا رو توی خیابون می بینه و برای پسرکفش می گیره.البته فقط داشت موضوع رو توضیح می داد و...می دونستم که با وجودی که پول نداشت این کار رو کرده بود وفقط محض درد ودل اینا رو می گفت.همینطور که داشت حرف می زد،یادم خودم افتادم که اگر من به جاش بودم چقدر سرخدا  و...منت می ذاشتم که بله من هم،هم


سوم:

یه دوش،یه اصلاح حسابی ،یه چای لیمو....جااان!


چهارم:

گفته بودم اهل اعتراض وشکایت و... نیستم.فقط آرووم میرم.طوری که نفهمی چی بود؟چی شد؟کی...؟بخور تا سیر بشی نه اینکه تموم بشه!



پنجم:

بالاخره براین گوشی جدید پیروز شدم وشکستش دادم!احساس قدرت می کنم!پوووف




211.نردبون

211.

اول:

کم نیست روزهایی که تیتر خبرها می شود:لو رفتن تصاویر خصوصی آقای... یا خانم... علتش را کاری ندارم،هک شدن گوشی،سوءاستفاده وانتقام جویی،انتشار عمدی یا هر چیز دیگر... اما می ترسم از زندگی بین مردمی که آماده اند در هرفرصتی وبه هر بهانه ای توی اتاق خوابم سرک بکشند.


دوم:

چند سفر کوتاه یکی دو روزه،برف نوردی با دوستان قدیمی،دیدن پدر ومادر،خوشحال کردن چند دل غمگین...همگی بهانه ای خوبی هستندبرای اندکی شادتربودن.


سوم:

دوبار جشن گرفتن سال نو دریک سال از مزایای داشتن همسایه ارمنی است.البته مزایای دیگه ای هم داره!


چهارم:

تصورم این بود اگر امسال بیرون گود بمانم  آرامش بیشتر خواهم داشت،زهی خیال باطل!

 

پنجم:

این روزها بوی تعفن برخی جریانات وحضرات... واقعاً اووووق


ششم:

اااای بنده خدایی که از دیوار بالا میری،مراقب باش اونور دیوار سگ نشسته.یه وقت دیدی جرت داداااااا،خواستی برگردی چک کن حتماً نردبون سرجاش باشه!از ما گفتن.


هفتم:

تفقد وکنجکاوی توام با فضولی بعضی ها برایم مبلغ هنگفتی آب خورد.ناچار شدم دیروز یه گوشی جدید بگیرم!راس  می گین حالا بیاین فضولی!


هشتم:

چرا این قدر آزار های کلامی  توی کوچه وخیابون زیاد شده؟!!