ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

212.

اول:

معمولاً جراحی  درد داره،بخصوص وقتی جراح خودت باشی ودر هوشیاری کامل روحتون ببری زیر تیغ!فرق جراحی روح با جسم اینه اینکه بعد از عمل دیگه درد نداره. 


دوم:

دیشب مادام داشت از پدر و پسر می گفت که چند روز پیش،همون روز برف وبارونی که...می گفت.ظاهراً بچه مریض بوده و یه لنگه کفششو هم  توی اتوبوس بی آر تی جا گذاشته بود.مادام هم اینا رو توی خیابون می بینه و برای پسرکفش می گیره.البته فقط داشت موضوع رو توضیح می داد و...می دونستم که با وجودی که پول نداشت این کار رو کرده بود وفقط محض درد ودل اینا رو می گفت.همینطور که داشت حرف می زد،یادم خودم افتادم که اگر من به جاش بودم چقدر سرخدا  و...منت می ذاشتم که بله من هم،هم


سوم:

یه دوش،یه اصلاح حسابی ،یه چای لیمو....جااان!


چهارم:

گفته بودم اهل اعتراض وشکایت و... نیستم.فقط آرووم میرم.طوری که نفهمی چی بود؟چی شد؟کی...؟بخور تا سیر بشی نه اینکه تموم بشه!



پنجم:

بالاخره براین گوشی جدید پیروز شدم وشکستش دادم!احساس قدرت می کنم!پوووف




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.