ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

222.تنهایی عمیق

222.


اول:

امروز وفردا ماه اول سال جدید تقریباًتمام می شود ومن تازه  عادت می کنم به جای 94 بنویسم 95،انگار هنوز باورم نشده 94 تمام شده.


دوم:

هفته اول تعطیلات را رفتم ولایت،اما برخلاف همه ساله هفته دوم را نماندم وبرگشتم!


سوم:

کویر ... ناب ترین تجربه مسافرت هایم بود!

تجربه ای که شاید دیگر تکرار نشود.تنهایی عمیق...

فرصت ورغبت وطاقتش باشد در موردش خواهم نوشت.


چهارم:

اسم امسال را گذاشته ام "تنهایی عمیق" ایضاًمجالش باشد،در مورد  این نیز خواهم نوشت.


پنجم:

این شب وروزها نفسم را با پیاده روی شبانه  و دم نوش گل گاو زیان وسنبل طیب و... چاق می کنم تا دکتر قلبمان از سفر دراز خود عزم وطن کند.پنج شش روزی هست که نفسم به سختی در می آید،دیشب تا 4صبح نتوانستم بخوابم.عجیب سینه ام سنگین شده ودرد می کند این تکه گوشت بی مصرف لامصب!


ششم:

چند روزو هفته ای است که  نگاه ناآشنایی آرامشم را بهم زده،اینجا را برایم نا امن کرده.همه چیز اینجا را دارد جستجو می کند.همه چیز این یکی دوساله را.البته این تنها خواننده خاموش نیست،اما نمیدانم چرا نا امنم می کند؟چه دلیلی دارد کسی نصف شب...!با چند ای پی مختلف،...حس خوبی ندارم.ای کاش می دانستم دنبال چه می گردد شاید خودم می توانستم کمکش کنم وجوابش را بدهم.

دوست عزیز امیدوارم چیزی که می خواهی را یافته باشی،دروغ چرا از اینجا آمدنت خوشحال نیستم.لطفاً دیگر نیا وحیاط خلوتم را ناامن نکن یا بگو ...!نه بیا ونه ...اینجا چیزی برای شما وجود ندارد.


هفتم:

دیشب "م"آمده بود عید دیدنی.اولین دیدار امسالمان بود.آنقدر خندیدم که دل درد گرفتم!


هشتم:

اسم "ستایش"چند روزاست تیتر بیشتر روزنامه هاومجالس وشبکه های اجتماعی و...شده.هر کسی گوشه ای از مجلس روضه را گرفته وهرکسی تعزیه ای برگزار کرده ومصیبت دخترک6ساله را به گونه می خواند و هر یک بر طبلی می کوبند.البته قاطبه متفق القولند که جوانک16-17ساله را باید ال کرد وبل کردو اگر شده چوب حراج می زنیم به زندگیمان که به سزای جنایتش برسد.غافل از اینکه این  خشونت همان روی دوم سکه ای است که دخترک بی گناه ومعصوم  را به کام خود برد ودیگر اینکه گیرم پسرک را هم دار زدید،اصلاً قیمه قیمه اش کردید،با باقی 16-17ساله ها چه می خواهید بکنید؟قبول کنید یا نه خیلی ها آتش زیر خاکستر شده اند.باورتان نمی شود بروید چرخی در مترو واتوبوس و...بزنید.نمی خواهم تحلیل جامعه شناسی کنم اما سطح تحریک عصبی جامعه به شدت پایین آمده.شاید با کوچکترین کنشی شدید ترین واکنش ها را ببینید.

فکری به حال این جماعت کنید زعمای قوم!