ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

244.غمگینم

244.

مادرمو رنجوندم.

رنجید،بد جور هم رنجید.

دلشو شکستم.خیلی خیلی  بد دلشو شکستم.نه مثل هر بار،بلکه خیلی بدتر.

خدا منو ببخشه.

به مردن راضیم اما به رنجش تو نه.خدا کنه من زودتر بمیرم تا تو دیگه کمتر غصه بخوری ودلت بشکنه.این پسر خیلی خسته اس مادر صورت با سیلی سرخه،خیلی بیشتر از اونی که می دونی وحدس میزنی خسته اس.براش دعا کن

دعا کن

دعا کن

اگه دوسش داری دعاکن زودتر...

حالم بده،خیلی

غم دارم به اندازه یه کوه.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.