ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

45.دایی مهربون

45.

من واین دایی کوچیکه خیلی با هم رفیق وصمیمی هستیم.چند روزی هست که بهش ماموریت دادن واومده تهران.

طفلک می دونه من چقدر انار دوس دارم،دیشب هم به محض برگشتن من به خونه،مثل پریشبیه کاسه بزرگ انار دون کرده که من از سر کار بیام وباهم بخوریم.

با رئیسش خیلی رفیقم.می گم می خوای با رئیست صحبت کنم یه ماه ماموریتت رو تمدید کنه؟!!



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.