ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

55.عدو شود سبب خیر...

55.

چند هفته پیش،وقتی از دم در اتاق مدیر رد می شدم.صدایم کرد...خوش وبشی کردیم وگفت ببینم برای نشست فردا که آماده ای؟

فردا؟

من چرا؟

گفت:مگر به شما خبر ندادند؟

اظهار بی اطلاعی کردم.

گفت همایشی برگزار خواهد شد که شما وخانم دکتر"م" و آقای دکتر"ر" باید در مورد "thin tank"ها باید صحبت کنید.گفته بودم که به شما اطلاع بدهند.از قبل تایمتان هم فیکس شده است وآقای رئیس بزرگ هم شرکت خواهند کرد.

چند لحظه دنیا مانند فرفره دور سرم چرخید و...

مانده بودم چه کنم.اینها را می توانستم بپیچانم اما رئیس بزرگ را هیچ رقمه نمی شد،خودش این کاره بود و...

چرا این حضرات از چند هفته قبل که در جریان قرار گرفته بودند،به من اطلاع ندادند؟می خواستند طومارم را بپیچند؟کله ام مانند ناقوس کلیسا شده بود وونگ می زد!

15 دقیقه باید صحبت می کردم.طرح مباحثم را آماده کردم وبا چند سرچ کوچولو واندوخته های قبلی وآماده کردن چند اسلاید آماده شدم تا در مورد"نقش اتاق های فکر در مدیریت بحران های اجتماعی"صحبت کنم.

بالاخره فردای دیروز شد!

مدعوین داخل سالن کنفرانس جمع شده بودند.رئیس بزرگ هم آمد.صحبت ها شروع شد.قبل از من همکاران گرامیم که مرا پیچانده بودند صحبت کردند ومدیر جلسه از آنها تشکر کرد.حالا نوبت من بود که صحبت کنم.

شروع کردم به صحبت و.... نمی دانم چطور گذشت،چه گفتم!هیچ حسی نداشتم فقط جمله آخرم را یادم هست که گفتم "سوالی هست،بفرمایید؟"مدیر ورئیس بزرگ را دیدم که از صندلیشان بلند شدند ودست زدند و... در حالی که رئیس بزرگ از اول برنامه با تبختر نسشته بودو...

....

چند لحظه پیش ملیجک رئیس بزرگ تماس گرفت وبعدش هم  آمد اتاق من.گفت:اواخرهفته آینده رئیس بزرگ برای شرکت در اجلاس...می خواهند بروند ژ... .خواسته اند شما هم همراهشان باشید.اگر مشکلی ندارید پاسپورتان را به آقای... تحویل بدهیدو...آقای رئیس هم فردا می خواهند شما را ببینند.

ذوق زده شده ام والبته خنده ام گرفته.

چه نقشه ای کشیده بودند حضرات،چه از آب در آمد.

خواستند زمینمان بزنند،عزیزمان کردند.

خدایا شکرت که اگر ما هواسمان نیست،تو هواست همیشه جمع است.


نظرات 3 + ارسال نظر
استیگ دوشنبه 10 آذر 1393 ساعت 09:44 http://thinkpad.blogsky.com/

خان جوان.

میری ژروکسل؟

ژروکسل که نه،صد،دویست کیلومتر پایین تر!
البته هنوز قطعیش نکردم

zahra یکشنبه 9 آذر 1393 ساعت 20:40 http://roozanehayeyekdaneshjo.persianblog.ir

خداروشکررررر

بسامه یکشنبه 9 آذر 1393 ساعت 20:31

مجید جان دلبندم.. اون حواسه.. نه هواس...
با این دیکته ات چطوری کنفرانس دادی؟
حتما به اتاق گفتی اطاق.. اره؟

ملا لغتی شدی؟
حالا باید دیکته منو صحیح کنی شما؟!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.