ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

65.دکتر پیچون...

65.

وقت بیمارستان صبح پنج شنبه را پیچاندم و...

دکتر"پ" هم کلی شاکی شد،ظهرش زنگ زد که...

عصرش هم به دایی جان چغولیمان را کرده که این پسر ال است وبل است وجیم بل است!

دایی جان هم حسابی شلوغش کرد و زد...

حالا قول داده ایم پسر خوبی باشیم و اسرع وقت برویم دیدن دکتر و...





نظرات 2 + ارسال نظر
بسامه شنبه 15 آذر 1393 ساعت 14:30

پست شماره 65 چی شد؟؟
کار خوبی کردی.. اصلا دکتر و بیمارستان خر است
شما هم یه اینجوری به همه شان می کردی

بیمارستان خر است!اما دکترش خدا وکیلی خیلی آدم درست ودوست داشتنیه!می شه گفت دکتر جیگر است!
دقیقاً همین کارو کردم

ندا شنبه 15 آذر 1393 ساعت 14:10 http://www.mooderooz.ir/cat/27

به وبلاگت سرزدم
به وبلاک سرمیزنی

خوش آمدی
عمراً سر بزنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.