خانِ من اسم نوه ام را میخواهم بدانم؟! حق من نیست؟ من را از عاقبت پسر حاج پسند می ترسانی؟!! من هم میرم مشهد با حاج خرسفی شکایت میبریم به مرکز... بست مینشینیم... ملک عزیز و اقای اردوغان هم خواب بودند و هیچ خبر ندارند...آخه حداقل از وسائل ضد بار داری استفاده میکردید حنا را به نام کردم سردارد... گوارا...
نوه ؟ مگه زودپزه شیخ! هرجا می خواهی برو حاجی خرسفی با ارباب الاجاقی دیشب چپ کردند،مردند! تهمت است آقا،بهتان است! حالا که اینطور شد "قره آت"را هم بفرست بیاید
مرگ و نفرین بر تو باد... به خانه راهش ندادم و جاسم گیسش را برید و پسش فرستاد برگرده همان گوری که ان دو روز را درش ندانم چه کرده گیسش را خواستم بسوزانم که ددِ بلقیس آمد و قایمش کرد! خان حالا که داریم فامیل میشیم، بگو ببینم اسم نوه من را چه می گذاری؟! اسم بچه حنا دخترم چیست؟
خلاف شرع که نکرده،شیخ به جان ملک عبدالعزیز،خود رجب وعبدالله ومسعود هم شاهد بودند! نکن کاری که هبایم را سربکشم وفریاد وااااااااااااا اسلاما سربدهم،که حسابت با کرام الکاتبین است! چشم شیخ سلمان را دور دیدی ای ویکه تازی می کنه؟ به جان مارالم به این بچه از گل نازکتر بگویی خان عمو را می فرستم سراغت!یادت هست که با علی اکبرحاج پسند چه کرد!
زند باد علی زاده... بله خان، میفرمودم...که... گفتی :"حنا خونه شماست؟!" خان خانه ات ویران باد... جاسم لودر رو ورشن کن بریم اراضی خان را را صاف کنیم...از این چوب ها که توش میخ زنگ زده دارد هم از دم خلیج جمع کن بیار... خان خائن...نفارین(جمع نفرین ها) بر تو باد...
نفسمان به نفسش بند است،الهی که نفس وپنجه اش سال های سال... دروز خانه مان بود،راهیش کردم بیاید خانه تان،نرسیده هنوز؟!!
خانِ من اسم نوه ام را میخواهم بدانم؟!
حق من نیست؟
من را از عاقبت پسر حاج پسند می ترسانی؟!!
من هم میرم مشهد با حاج خرسفی شکایت میبریم به مرکز...
بست مینشینیم...
ملک عزیز و اقای اردوغان هم خواب بودند و هیچ خبر ندارند...آخه حداقل از وسائل ضد بار داری استفاده میکردید
حنا را به نام کردم سردارد... گوارا...
نوه ؟
مگه زودپزه شیخ!
هرجا می خواهی برو حاجی خرسفی با ارباب الاجاقی دیشب چپ کردند،مردند!
تهمت است آقا،بهتان است!
حالا که اینطور شد "قره آت"را هم بفرست بیاید
https://dl.dropboxusercontent.com/s/pcm4ev91q9nqdxe/TAHERS~2.MP3
مرسی ملودیش قشنگ بود
لطفاً واسه هیشکی آرزوی مرگ نکن،حتی دشمن خونیت.
چه برسه به اینکه مخاطبت عزیزتر از جان باشه!
مرگ و نفرین بر تو باد...
به خانه راهش ندادم و جاسم گیسش را برید و پسش فرستاد برگرده همان گوری که ان دو روز را درش ندانم چه کرده
گیسش را خواستم بسوزانم که ددِ بلقیس آمد و قایمش کرد!
خان حالا که داریم فامیل میشیم، بگو ببینم اسم نوه من را چه می گذاری؟!
اسم بچه حنا دخترم چیست؟
خلاف شرع که نکرده،شیخ به جان ملک عبدالعزیز،خود رجب وعبدالله ومسعود هم شاهد بودند!
نکن کاری که هبایم را سربکشم وفریاد وااااااااااااا اسلاما سربدهم،که حسابت با کرام الکاتبین است!
چشم شیخ سلمان را دور دیدی ای ویکه تازی می کنه؟
به جان مارالم به این بچه از گل نازکتر بگویی خان عمو را می فرستم سراغت!یادت هست که با علی اکبرحاج پسند چه کرد!
زند باد علی زاده...
بله خان، میفرمودم...که...
گفتی :"حنا خونه شماست؟!"
خان خانه ات ویران باد...
جاسم لودر رو ورشن کن بریم اراضی خان را را صاف کنیم...از این چوب ها که توش میخ زنگ زده دارد هم از دم خلیج جمع کن بیار...
خان خائن...نفارین(جمع نفرین ها) بر تو باد...
نفسمان به نفسش بند است،الهی که نفس وپنجه اش سال های سال...
دروز خانه مان بود،راهیش کردم بیاید خانه تان،نرسیده هنوز؟!!