ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

118.

118.


"در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم

   ویران شود این شهر که می خانه ندارد"





برباد نوشت:

با این بیت شروع شد،باورم شد که آدما....

 بر بادم داد!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.