ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

127.من و این همه خوش بختی محاله...

127.


 اول:

دیشب آخر وقت دوست عزیزم که ... از راه رسیده،هر چند خودم هم خیلی خسته واز راه رسیده بودم ولی تا3صبح باهم حرف زدیم و...


دوم:

صبح که داشتم می آمدم سرکار،شدم اولین مشتری نمایشگاه کتابی که نزدیک محل کارم افتتاح شده بود،چندتا کتاب که دفعه قبل ازانقلاب به علت کثری بودجه نتونسته بودم بگیرم،با تخفیف 50درصد خریدم.


سوم:

الان هم که این[+] ویدئو خاطره انگیز (با طعم صبحانه در کنار نازنینی که رمیده) آمده بود توی لینک های روزانه ام.



حالا چرا حالم خوب نباشه؟چرا خوش حال نباشم!



پ.ن:

خدا وکیلی مزه آن صبحانه با همه ی صبحانه های عمرم فرق می کند.

فراموش شدنی نیست،مزه اش هنوز زیر زبانم...


نظرات 1 + ارسال نظر
شیما شنبه 11 بهمن 1393 ساعت 13:11

چشمتون روشن

مرسی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.