ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

150.پارسال همین وقتا

150.

یادمه پارسال همین وقتا بود که داشتیم خودمون واسه جشن عروسی دایی کوچیکه آماده می کردیم.

چند روز مونده به عروسی،عموی مامان که جوون بود،سکته کرد!دو سه روزبعدش،یعنی یه روز قبل از عروسی توی بیمارستان عمرشو داد به شما!

حالا از امسال:

حالا قراربودجشن عقدداداش وسطی31فروردین باشه؛همه چی هم آماده بود!تالار،لیست مهمونا،کارتای دعوت،برنامه جشن و...

متاسفانه دیشب عموی عروس که ازقضا ایشون هم میان سال بودن...

فوت شد!

خانومش،دخترای دو قلوش،داداشا وتنها خواهرش...

خیلی آدمای خوب وبا محبتی هستند،خیلی...

سکته قلبی ومغزی با هم،چرا مرگایی اینجوری این همه زیاد شده،مرگایی ناگهانی وغالبا هم جوونا؟!!

هیچی دیگه همه چی به هم ریخت!

نمی دونم به شانس وقسمت و... اعتقاد دارین؟




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.