ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

۲۲۱.اصل دردسر

۲۲۱.

اول:

اصل درد سر رسید،تا آخر هفته هم احتمالا درگیرشم،خدا کنه ختم به خیر بشه.شدم عین گرگ دهن آلوده یوسف ندریده.

عاقبت بافیل کَل انداختن همینه.البته خودم هم تنم می خوارید واسه دردسر.


دوم:

وقتی می تونی بگی مردی که یه زنو بغل کنی،آرومش کنی،بهش حس امنیت بدی وهیچ حس اروتیکی نداشته باشی.


سوم:

دیروز عصر آخرین جلسه امسال کلاس بود.یکی از بچه از شوق بغضش ترکید وگریه کرد.از اینکه اگر این گروه وبچه ها نبودن چه اتفاقی واسش می افتاد،از تصمیش واسه...گفت.همه از تغییراتشون توی این مدت کوتاه که خیلی هم محسوس بود گفتن .از بودن توی این کلاس،از بودن با این دوستان خوشحالم.خیلی خوشحالم.شاید بُرد من توی سال گذشته همین گروه وکلاس بود.


چهارم:

واسه هفته دوم تعطیلات بچه ها برنامه تور کویر گذاشتن،حسابی هوسشو دارم.

البته همه جا بی تو کویره



نظرات 2 + ارسال نظر
مهتا چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 14:07

سلام.سال نو مبارک.تازه چه خبر؟

سلام
سال نو شما هم،هم
خبری نیست،خبر بدنیست واین یعنی خبر خوب

بهار شیراز یکشنبه 23 اسفند 1394 ساعت 07:19

میشه از کلاسا بیشتر بگی... چیه فضول ندیدی

دیدم،زیادشم دیدم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.