ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

۳۲۸.خودِ تو

۳۲۸.

اول:

یه مسافرت چهار روزه ده روز طول کشید،ده روزی که کم از جهنم نداشت.


دوم:

یه حال غمی دارم،سنگین تر از هر باری که این حسو تجربه کردم.سخت تر از وقتی که شدت غم ضجه می زدم ومثل دیوونه ها سرموبه دیوار می کوبیدم،سخت تر از شبی که شب اول قبرو تجربه کردم.یه چیزی بهم می گه باید منتظر بدترش باشم،انگاری  یه غم سنگین،یه خبر بد یا...توی راهه.

خدا کمک کنه!

امیدوارم غمو میده تحملشم بده.


سوم:

دو سه روزیه"حاج رضا"مهمونمه،برام خیلی عزیزه


چهارم:

والله قسم هرکسی از تو جز"خود تو"بخواد ضرر کرده.


پنجم:

نهنگه سر ناسازگاری داره،داره اذیت می کنه.


ششم:

دلم یه شمال میخواد،جنگل،ارتفاع،خنکی،سکوت،خلوت و تاریکی 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.