ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

۳۳۷.

۳۳۷.

اول:

پارت دوم لوازم خونه دیروز عصر رسید و من الان در حال پیچیدن به خود هستم از درد کمر!


دوم:

یکی نیست بگه آخه آقا جان شما که همیشه مثل انسان های اولیه وسط هال می خوابی، چرا این همه پول تخت و تشک میدی؟!!


سوم:

حضور مهمان بیشتر از چهار ساعت رو به فهرست عوامل خسته کننده و روان خراش اضافه می کنم.


چهارم:

مشاورم میگه:یه لیست از آرزو هات تهیه کن،بدون اینکه فکر کنی بنویس.به ترتیب از کم اهمیت ترهاش حذف کن تا برسی به مهم ترین آرزو اون میشه...!

خط می زنم می زنم می زنم تا در نهایت فقط یه اسم می مونه،اسمی که دیگه نیست/نمی خوام باشه،روی اونم یه خط می کشم،و بدین سان تکلیف جناب مشاور رو انجام دادم!


پنجم:

این کارای خونه که تموم بشه،دستی به سر وگوش نهنگه میکشم و یه سفر چند روزه میرم وسط رَملا! بلکه قدری خستگی در کنیم.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.