ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

۳۴۳.بدهکاری

۳۴۳.

اول:

این اولین باریه که به خاطر اضافه وزن با لباسام به مشکل خوردم و هیچ ایده ای در موردش ندارم!

من الان چیکار می تونم بکنم؟ این همه لباسو چیکار کنم؟ یعنی باید کلی لباس بخرم؟ اگه دوباره لاغر شدم چیکار کنم؟

پووووووف!

مغزم نمی کشه!


دوم:

یعنی چند بار میشه پرسید کی میای و یه توضیح رو بشنوی و یه ساعت بعدش دوباره بپرسی کی میای؟!!


سوم:

واسه فردا بعدازظهر دوباره بلیط گرفتم، البته این بار با یه کوله پشتی اضافه تجهیزات و لوازم صعود زمستانی، شاید هوا که بهتر  بشه یه کوه هم رفتیم،به شرط سالم رسیدن به مقصد.

جاداره اینجا یاد و خاطره نهنگ مهربانم رو گرامی بدارم.اگر بود این همه دردسر نبود!


چهارم:

از اون سر دنیا پی ام داده که زندگی مشترکش بعد سه ماه از هم پاشیده و فقط برای کم کردن روی  من بوده که به خواستگا ری س...جواب مثبت داده و حالا منو مقصر میدونه!

الان باید احساس گناه و عذاب وجدان داشته باشم؟!!


پنجم:

من فکر می کنم ما به خودمون/به هم یه چیزایی رو بدهکاریم.

به قلبمون،چشمامون،دستامون،حسامون لحظه هایی رو بدهکاریم .در هر لحظه و موقعیت و وضعیتی...ای که باشیم،جبرانشون واجبترین کاره. در غیر این صورت سنگینی این بدهکاری رو تا آخرعمر و آخرین نفس کشیدنامون باید تحمل کنیم.

جبرانشون به هرشکلی که باشه هیچ قانون و ارزش و تعهدی رو نقض نمی کنه.


ششم:

"روز بلوا"خیلی خوب بود.سوای سوگیری هاش در مورد یه قشر خاص،حرفایی داره که به سختی میشه باور کرد این فیلم توی ایران اجازه اکران گرفته.

مطمئنم توی گیشه خیلی موفق خواهد بود.


هفتم:

دیروز ظهر دلبرک خوش قد و قامتمو تحویل گرفتم!


هشتم:

تا حالا تمام تلاشم این بوده که مدل خودمو زندگی کنم، فقط برای خودم، شکل خودم، مثل خودم.ظاهرا باید از یه چیزایی کوتاه بیام و یه چیزایی رو بزارم کنار،اما تا جایی که بتونم مقاومت می کنم و راه خودمو میرم.

کی میدونه چی میشه و چه اتفاقاتی قراره بیوفته؟ شایدمن،شاید  تو ،شاید هم هیچ کس!

خودمو زندگی می کنم...


پ.ن:

هرآدمی یه داستانی داره و یه داستانی رو زندگی می کنه،چقدر خوبه داستانی رو که زندگی می کنیم،همون داستان خودمون باشه.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.