ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

۳۵۶.اصلا یه وضعی

۳۵۶.

اول:

یه وقتایی از کسی چرا...پرسیدن،خودش یه قضاوته!


دوم:

مشاورم می گفت "آدم های حال بد و آسیب دیده،دیگه مثل اون روز اولشون نمی شن،حال خوبی یعنی اینکه حالشونو بپذیرن و یاد بگیرن باهاش زندگی کنن "


سوم:

توی این دوره زمونه و با این شبکه های مجازی آدما خیلی از هم دور نیستن.


چهارم:

عجب حالی بود وقتی دیشب زلزله اومد،تا بفهمم چی شد تموم شد!

حالا کله داغ و قرص ماه کامل مگه خوابم می برد.

اصلا یه وضعی بودااااا...


پنجم:

دلم یه ماکارونی چرب و پرملات خواست!

کاش آشپزیم بهتر بود.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.